در بستر تاریخِ پیچیدهٔ تمدن ایران، دو رودخانهٔ عمیقالریشه هویت ملی و هویت دینی همواره در کنار یکدیگر جاری بودهاند. این دو جریان، نه تنها در تقابل با یکدیگر نبودهاند، بلکه در بسیاری از لحظات تاریخی، یکدیگر را تقویت کرده و بافتی غنی و پایدار از اندیشه، ارزش و رفتار را در جامعهٔ ایرانی شکل دادهاند. روز فرهنگ عمومی، فرصتی است برای بازاندیشی در این همزیستی خِلْقَتیِ ایرانیت و اسلامیت؛ همزیستیای که در آن، فریاد «من ایرانیام» همواره همراه با «من مسلمانام» بوده و هر دو، بدون لطمهزنی به دیگری، در ساحت وجود جمعی ما، جایگاهی محکم یافتهاند.
در عصری که جهان به سرعت به سوی یکنواختی فرهنگی سوق داده میشود و گاه هویتها در معرض پراکندگی قرار میگیرند، بلوغ فرهنگی یک ضرورت تاریخی است. بلوغ فرهنگی به آن معناست که جامعه به آگاهی خود از ریشههای تمدنیاش دست یابد؛ بهگونهای که نه تنها گذشته را ستایش کند، بلکه بتواند آن را در چارچوبی زنده، پویا و پاسخگو به چالشهای روز تفسیر و بازآفرینی کند. این بلوغ، تنها در فضاهای دانشگاهی یا کتابخانهها شکل نمیگیرد، بلکه در گفتمان عمومی، در رسانهها، در خانواده و در گفتوگوهای روزمرهٔ مردم متجلی میشود.
و اینجاست که همبستگی عمومی نقشی کلیدی ایفا میکند. فرهنگ عمومی آن زمینهای است که در آن، شهروندان، فارغ از تفاوتهای قومی، منطقهای یا طبقاتی، بتوانند در سایهٔ ارزشهای مشترک، گفتوگویی انسانی و اخلاقی را آغاز کنند. این همبستگی، نه بر پایهٔ یکسانی شکلی، بلکه بر اساس شناخت متقابل، احترام به تفاوتها و تعهد به سرنوشت مشترک، بنا میشود. در جامعهای که فرهنگ عمومی آن، بهدرستی پرورده شده باشد، تفاوت، به جای تهدید، مایهٔ غنا و پویایی خواهد بود.
این غنا، ریشه در میراث ادبی و فرهنگی غنی ایران دارد؛ میراثی که از فردوسی تا مولوی، از حافظ تا سعدی، از بیبیفاطمه استرآبادی تا میرنظامالدین علیشیر نوایی، بستری از حکمت، عشق و عدالت را در اختیار ما قرار داده است. این میراث، تنها گنجینهای برای نمایش نیست، بلکه سند هویتی جمعی ماست؛ نقشهای که راه بازگشت به خود واقعیمان را نشان میدهد و همزمان، راهی به سوی آیندهای انسانیتر باز میکند.
بنابراین، روز فرهنگ عمومی، نباید به مناسبتی صرفاً رسمی تبدیل شود. این روز باید فرصتی باشد برای آنکه یاد بگیریم چگونه در گفتمان فرهنگی، صدای هویت دینی و ملیمان را همزمان و هماهنگ بشنویم؛ چگونه از میراثمان درس تاریخی و اخلاقی بگیریم؛ و چگونه با گسترش بلوغ فرهنگی، همبستگی عمومی را در جامعه تقویت کنیم. فرهنگ عمومی آن فضایی است که در آن، "ما" شکل میگیرد؛ نه به عنوان یک همگونی اجباری، بلکه بهعنوان یک همبستگی آگاهانه، بر بستری از احترام، دانش و عشق به وطن و دین.
فرهنگ، تنها زمانی عمومی میشود که برای همه، معنا آفرین باشد...
و این، وظیفهای است که نه تنها بر دوش دولتها، بلکه بر عهدهٔ هر یک از ما بخصوص ما دانشگاهیان، بهعنوان ذرههایی از این جامعهٔ بزرگ و قدیمی است.
دکتر مجید کریمی- معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه هرمزگان
پایان خبر